بين خانه و خيابان دو زندگي در جريان؛
زندگي "خود من" و زندگي " ديگران من".
هميشه در خانه براي" خودمان"ايم،
در خيابان براي" ديگران"،
اجبار ديگران.
واجبار چشمهايي که هميشه ما را تعقيب کرده اند.
استنطاق کرده اند؛
و ما هميشه به خانههايمان
به زندگي خودمان پناه برده ايم.