;
وخدایی که دراین نزدیکیست......
بارزترین ومشهور ترین شیوۀ مضمون سازی، زدن نقب از ظاهر به باطن یا برقرار کردن ارتباط بین محسوس ونا محسوس است؛و چه تردد شاعرانه ای است این آمد وشد میان دو قطب محسوس ونامحسوس به این شکل که هنرمند از مشاهده یک پدیده محسوس و احیاناً ملموس ، راه به یک مفهوم نامحسوس (معقول) می برد و به کشفی جدید دست می یابد0
دراین وادی با گذر دوران آهسته وآرام به سمت وسوی هنری غیر فیگورا تیو متمایل می شویم و با کم رنگ شدن ارزشهای شبیه سازانه در فضائی فرو می رویم که نشانه هایی از انتزاع گرایی است.
هر چند در برهه ای از دوران هنری به هنر انتزاعی گرایش نشان می دهیم لیکن هیچ گاه هنر فیگوراتیو را رها نمی کنیم ومطلقاٌ به هنر انتزاعی روی نمی کنیم 0 بلکه برای مدتی چند درآن غور می کنیم وچه بسا به اندازه نیاز درونی مان از آن بهره می گیریم0لذا در این دید گاه این دو هنر در تمامی دوران ها رابطه ای بس تنگا تنگ با یکدیگر دارند.