امیر کمند، پیش از آغاز حرفهی هنریش سال ها در زمینهی تراش فلزات و ساخت قالب های صنعتی فعالیت داشته است. مجسمه های چوبی او ویژگی های منحصر به مادهی اثرپذیر را حفظ میکند. عدم انعطاف پذیری و قید و بندهای این متریال است که هنرمند را متمرکز به نگرش و اجرای مشخصی میکند. نگرشی که خطا را اجتناب ناپذیر میکند و همزمان قدرت را به اصلی ترین ویژگی هنرمند تبدیل میکند. این نوع از مجسمه بدوی تر، خشن تر و همانند کارهایش به روحیهی او نزدیک ترند.
رفتار او همانند جوینده طلا و یا فرهاد کوه کن است. او همیشه مطیع چوب پیش نمیرود. برای بیان حرفش از عمد از اشکالی که در چوب یا طبیعت میبیند تخطی میکند. مجسمهها برای او مجموعهای از احساسات منحصر به فرد از لحظات تکرار نشدنی هستند که تاکیدی روشن بر گذرا بودن جرقههای تداعی و خلاقیت در آثار او دارد.
با وجود اینکه این مجسمهها فرمهایی انسانی دارند اما گاهاً افراد و چهرههای خاصی را به ذهن نمیآورند. رنگهایی که بر بدن و صورت این مجسمه ها زده میشود نقش پوششی لباس یا پوست را میگیرند. در عین حال کمند به دنبال بیان احساسات از بازنمایی خارج شده و به سمت تناسبات از ریخت افتاده، غیر قابل پیشبینی و ساختارهای اغراق شدهی آناتومی پیش میرود. این بدنهای بی ظرافت و تا حدی یغور که با زخمی کردن چوب سر از آن برمیآورند در فاصلهای نزدیکتر بین انتزاع و واقعیت در حرکتند و سطح صیقل نیافتهی آنها بر نور، سایه و بافت تاکید دارد.
او هنرمند پرکاری است که ایدهی آغاز کارهایش را در اطرافش میجوید. اخبار، ادبیات، لحظههای متاثر کنندهی زندگی ی روزمره، شوخیهای کودکی ، وخاطرات ... . او به ساخت نمونههای بارز، اساطیر و الگوهای نخستین مثل ساموراییها، فرشتگان، کشتیگیرها علاقه زیادی دارد. تمایل او به برخورد تحت الفظی با اشعار و ضرب المثلها و ساخت آنها در قالب زبان تصویر رگهای طنز به آثارش میبخشد. در این نمایشگاه وزنه برداری با چهره معصوم تصویر شده است که بر روی وزنهاش که به یک سمت متمایل است، فرشتهای در وضعیتی نامشخص نشسته است که معلوم نیست به کمک وزنه بردار آمده یا دارد آن را به پایین می کشد. یک موجود شبه فرازمینی با دستی که یادآور دستهای شخصیت تی-هزار در فیلم ترمیناتور است ژستی پیروز مندانه به خود میگیرد و چسبیده به بالای سر او نیمهی بالایی سری بزرگتر با چهار دست دیگر قرار دارد که کم و بیش شبیه به خود ترمیناتور است با چشمانی سبز. به شکلی سمبلیک این دو شخصیت یکی شده از ماهیت تازه خود راضی هستند و به خالق خود دکتر فرانکنشتاین یا امیر کمند احترام میگذارند.