جواد علیزاده در سردترین ماه سال دی ماه ۱۳۳۱ در سردترین شهر ایران اردبیل به دنیا آمد. او از ۳ تا ۶ سالگی را به علت انتقال محل کار پدر به شرکت شیار وابسته به کشت و صنعت مغان در پارساباد مغان گذراند و سپس خانواده او در سال ۱۳۳۷ به تهران مهاجرت کرد. او در کودکی به علت تنها و کمرو و بی سروزیان بودن و داشتن لهجه اکثر اوقاتش را در خلوت خود و به دور از اجتماع با نقاشی کردن میگذراند و خود را تسکین می داد.
در کنکور سال ۱۳۵۰ او در سه رشته هنرهای تجسمی سینما و زبان انگلیسی قبول شد و بین دو رشته اول شیر یا خط انداخت و سومی یعنی زبان را برگزید و گرچه در خدمت سربازی به عنوان افسر وظیفه به تدریس زبان انگلیسی به دانشجویان دانشکده افسری مشغول شد و همیشه با زبان سروکار داشت و نیز به رغم دانستن تقریباً سه زبان ترکی فارسی و انگلیسی اما باز هم مشکل بی سر و زبانی اش حل نشد و در نهایت به زبان تصویری یعنی نقاشی و کاریکاتور روی آورد که نیاز به حرف زدن نداشت. البته او میگوید هنوز هم از رشته دانشگاهیش یعنی ترجمه دور نیفتاده و اکنون هم
مشکلات و رنج های بشری را به زبان طنز تصویری ترجمه میکند.
او همیشه به سوژه های غیر متعارف و شخصیتهای غیر معمولی و متفاوت در عرصه های مختلف چون اینشتین هدایت ،کامو ماکریت فلینی وودی آلن و... علاقه داشته و از اینرو در سال ۵۵ به تصویر سازی شخصیت صادق هدایت با الهام از فضاهای سوررئالیستی و طنز سیاه بوف کور مشغول شد و بعد از سالها کارکردن به اعتقاد خودش هنوز هم بهترین آثارش را آثار مربوط به صادق هدایت می پندارد. او در کنار کارتون مطبوعاتی که آن را رسانه ای بسیار مهم در ترویج انتقاد پذیری و دموکراسی و آزادی بیان میداند همیشه به طنزهای غیر مطبوعاتی و طنز تلخ و فلسفی هم اشاره داشته و میگوید زندگی ما آمیخته از وقایع تلخ و شیرین است هدف طنز پرداز هم اشاره به هر دو جنبه تلخ و شیرین زندگیست و نباید بخش تاریک و غم انگیز زندگی را سانسور کرد و اتفاقا با طنز سیاه می توان مخاطب را به تلخیهای زندگی عادت داد تا با غم هایش کنار بیاید و قدر زندگی کوتاهش را بداند. علیزاده میگوید هدف من همیشه این بوده با طنزهایم کاری کنم که مخاطب بتواند هم به دغدغه های بیرونی و هم درونی و یا مشکلات رئالیستی و سوررئالیستی اش بخندد او زیاد اهل نمایشگاه گذاشتن نیست چون معتقد است کارهای مطبوعاتی ما در حکم نمایشگاه آثار ماست و از سویی او قاب کردن و پاسپارتو کردن آثار را مشکل ترین کار میداند که به دلیل نیاز به تمرکز و دقت فراوان آزادی هنرمند را محدود میکند. از سویی برای او به دلیل اهل رو در بایستی بودن و کم حرف بودنش رو در رو شدن حضوری با مخاطبان و توضیح درباره آثارش کار کمی سختی است. او سابقه ترسیم کارتونهای سیاسی مطبوعاتی دارد و همواره میگوید اگر هم کارتون سیاسی می کشیده اهداف
فرصت طلبانه و منفعت طلبانه پشتش نبوده و همیشه مدافع چند بعدی نگری میانه روی در سیاست داخلی و خارجی اعتدال اجرای قانون اساسی و دفاع از آزادی بوده و در دفاع از این ارزشها در سال ۶۰ شغلش را از دست داد و خانه نشین شد.
از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۹۹ قدیمی ترین و متفاوت ترین مجله طنز معاصر ایران را منتشر کرد و بعد از ۲۰ سال خودخواسته از انتشار مجله طنز و کاریکاتور منصرف شد. طی این سال ها او ۳ جایزه داخلی و
۳۰ جایزه خارجی از جشنواره های کارتون دریافت کرده و سابقه داوری در جشنواره های کارتون داخلی
و خارجی را داشته است.