;
انسان بدوی(همانند انسان امروز) گرایشی محسوس اما پنهان برای شناختِ خود دارد، و در این مسیر راهی نمییابد مگر شناخت خود از طریق شناخت هر آنچه غیرِ خود است. در مسیر شناختِ درونیترین زوایای درون اما، انسان بدوی با یک ناسازهی (Paradox) سترگ روبرو است؛ از یک سو میل به چیرگی ِ مطلق بر تمامی وجوهِ دنیای بیرونی، و از سوی دیگر عدم توانایی برای محقق کردنِ این چیرگی؛ این نقطهی زایش ِتوتم و توتمسازی (Totemize) است.
انسان مدرن، ایستاده بر دورترین مرزهای زبان، همچنان خود را در دنیای بیرونیای بسط میدهد که باز هم تنها در ساحت درون معنا مییابد. اینجا ظاهراً خردباوری ِ نوگرایانهی انسان، جایگزین توتم باوری ِ واپس گرایانهی او شده است.