;
مریی کردن امر نامریی
دیدارپذیر ساختن آنچه پنهان میشود و هر کوششی برای بازنماییاش بیشتر ناپدیدش میکند. نامریی نا ـ پدید(ه) است، از شی شدن میگریزد و به کلیت، به ساختارمند شدن تن نمیدهد؛ و غریب آنکه همزمان مریی را احاطه میکند، غیابی است که مریی همهی نیروی حضورش را از آن میگیرد.
و نامریی اندیشهشدنی نیست، ایده و مفهوم را پس میزند، بافت نااندیشیدهی اندیشیدن است، زمینهی دیدارناپذیرِ دیدن، بستر ناآگاهِ آگاهی: نامتعین، آشوبناک، بینظم: تهیِ سرشار.
و «مریی کردن امر نامریی» تقلای خطوط است برای رویتپذیر ساختن همین بافت و زمینه و بستر، نشان دادنِ آنچه بازنماییشدنی نیست، تصویر کردنِ نا ـ تصویر، مجال ظهور دادن به نیستی، به غیاب، به شب: عدمی که بنیاد وجود است، غیابی که حضور دارد، شبی که روشنیِ روز است.
و نمایشگاه «مریی کردن امر نامریی» حاصل «رنج» هنرمند است برای شکل دادن به آنچه شکلی ندارد و شکل نمیپذیرد، در مکان آوردنِ نا ـ مکان: ارادهی معطوف به ناممکن، میل به محال...
مجتبی گلستانی