;
اشیا از آنچه می بینیم به ما نزدیکترند.ما همواره در حال گذریم و در آیینه ی دیروز جایشان می گذاریم
آنقدر برایمان تکراری اند که آنها را نمی بینیم، ولی حضورشان در زندگی ما انکارناپذیر است. در این میان به فیگورهایی که در عکسها به ما خیره شده اند فکر می کنم
قبل از نشستن جلوی لنز دوربین شی یی را در کنار خود گذاشته یا برداشته اند و بعد از لحظه ای با فشار دادن دکمه ی شاتر با سکوتشان روایتگر تاریخ شده اند. بیشترین حضور این سکوت را در عکسهای نوازندگان یافتم
تصاویری شامل چند شی، متعلق به چند فیگور با سازهایی در دست یا آواهایی در گلو. تصاویری در مرز خموشی و گویایی. سعی من در این مجموعه دیدن این اشیاست. در این فضاها با استفاده از چیدمان، اشیا را از دل عکسهای نوازندگان بیرون کشیدم و شکستن سکوتشان را به واسطه ی شکستن فرم به تصویر درآوردم