;
دنیای انتزاعی در هنر مدرن همیشه ایده آل هایش را در هندسه جستجو می کرده که در بسیاری از سبک های آن مثل کوبیسم و کنستراکتیویسم تجلی یافته است. سلطان اشکال هندسی در همه این جریان ها "مربع" است؛ شکلی منظم، قاطع، آشکار و باثبات که براحتی با مستطیل قاب ترکیب می شود. به اعتقاد من همه این ویژگی ها جلوه ایست از یک تلقی مردانه که به دنیای ساختارهای منظم و ترکیب های پایدار تعلق دارد.
اما هسته اصلی تصاویر من "مثلث" است که برعکس بی نظمی، ناپایداری، تزلزل و ناسازگاری را تداعی می کند و از همین رو ممکن است به گرایش های زنانه نسبت داده شود. خطوط، زوایا و مثلث ها در این آثار آکنده از تنوع در شکل و رنگ بوده و هرگز ساکن و آرام نیستند. طبیعت پویا و بی قرار آنها مشتاق به رهایی است همچنانکه از سکون و پایداری خطوط راست گوشه و زوایای قائمه در آنها خبری نیست. درگیری مثلث ها، خشونت خطوط و ستیز زوایای تیز یک ایده در فرم و ترکیب نیستند بلکه به مفاهیمی مرتبط با حرکت، سیالیت و پرواز اشاره دارند. آنها از دنیای فرمالیستی نقاشی مدرن بدور بوده و بیشتر به کنایه های مفهومی خود وابسته هستند.
در نقاشی من واژگان یک زبان می شوند و با شکل و رنگ و حرکتشان بر مفاهیم متنوعی دلالت می کنند؛ مفاهیمی متضاد که اغلب ابعاد مختلف حیات انسانی را تداعی می کنند. مفاهیمی چون آرامش و هیاهو، تهاجم و دفاع، اسارت و رهایی، جاذبه و دافعه، نرمش و خشونت، لذت و درد و ... سرنوشت محتوم سطوح شناور و حجم های معلق در این آثار پایانی است بر احساس آرامش، پایداری و سکون و آغازی برای حرکت یورش پرواز و ستیز و رهایی