;
امروزه دنیای ما از تصاویر رسانه ای پر شده، عکاسی بهراحتی در دسترس است و ما دائما با تصاویر متعدد سروکار داریم؛ عکس بخشی از زندگی انسان معاصر است. حتا زبان و احساسات ما هم تصویری شدهاند. بخشی از نقاشی معاصر، نقاشی فیگوراتیو با محوریت استفاده از عکس است. ما از طریق آیکون های تصویری از پیش تعیینشده در فضای مجازی احساساتمان را به هم نشان می دهیم، این مسئله روزبهروز فراگیرتر می شود و ما درحال بازگشت به عصر زبان تصویری هستیم. به اینترتیب اساسا دعوای عکاسی و نقاشی بهسرآمده و امروز این دو رسانه به شکلی مسالمتآمیز و گاه مشترک، موجب خلق آثار هنری می شوند. راهگشای این مسیر گرهارد ریشتر بود. او تاثیر زیادی بر نقاشی پستمدرن گذاشت؛ جریانی که گسترش زیادی یافته و به ریشه های فرهنگی و جغرافیایی هنرمند نقاش گره خورده است.
تصاویر میلیتاریستی بخشی از کانسپتی است که از سال ۱۳۸۸ (۲۰۱۰) در آثارم از آن استفاده کرده ام و درحال حاضر ماده ی خام نقاشی های من هستند که گاه با استعاره هایی کنایی ادغام می شوند. در مجموعه ی آخر با عنوان سرخوشی (Euphoria)، ماهیت تصاویر رسانه ای حفظ شده و امر نقاشی برای مکاشفه و تاخت وتاز به عرصه ی وسیعتری دست پیدا کرده است؛ بازی های رنگ و نور، کنشهای نقاشانه، لکه ها و شره های رنگ، اتفاق ها، بافت و از این دست.
درواقع اینبار موضوع از نقاشی آزاد می شود، نقش کیچ را پیدا می کند و نقاش آزادانه به نقاشی میپردازد. پرداختن به تصاویر میلیتاریستی به نوعی ریشه در فرهنگ پاپ دارد و از حیث نظم و ترکیب نوعی نگاه به مینیمالیسم است. رسانه جابه جا می شود و فرایند نقاشی شکل می گیرد. درنهایت یک کالای هنری خلق میشود که از نظر من هیچ جایگاه یا منزلت متعالیای ندارد و چیزی جز یک شی هنری نیست.