;
میانه ی اجتماعات عام
در میانه ی میدانِ همینی که هست ،ما هر روز در جنگی نو متولد می شویم و میان جنگی کهنه می میریم.
اینجا ، دراین میانه مرگ خصلت کودکانی است که هنوز متولد نشده اند.
بر ما به قدمت تمدن های کهن لایه های خاکستر نشسته و رویاهای صلح روی هم آوار شده اند.
به وسعت فانتزی های معاصر تهی شده ایم.
میانِ میانه ای که ما هستیم
میانه ی ما و دیگران.
میانِ تعلیق آینده ی جهان ما.
میانِ این همه میانه.
میانِ هیچ .