;

سرکتاب

نمایشگاه انفرادی

پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۴ تا پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۴

هنرمندان نمایشگاه

بیانیه

 

ادبیات شفاهی از دیرباز با هنرهایی گره خورده است که بالبداهه و بی زحمت، انگار در پیوندی ذاتی و ازلی با یکدیگر زاده می شدند و ما بر مشابهات معاصر آن عناوینی از قبیل «چندرسانه ای» یا «بینارشته ای» می گذاریم. تو گویی بازگشتی باشند به تواریخِ دورتر که در آن فاصله شعر و موسیقی رقص و نمایش، و نیز مرزهای قصه و شعر کمرنگ تر و مخدوش تر بود. خود، باریک‏شدن در همین پسوند «سُرا» در واژه هایی چون افسانه سرا، داستان سرا و چکامه سرا یا واژه «پرده» در ژانر «پرده خوانی» که هم به معنای فاصله نت ها، مقام یا گوشه در موسیقی به کار می رود، هم بوم نقاشی و هم صحنه یا سکانس نمایش، بر سرشت «چندرسانه ایِ» این سنت ها صحه می گذارد.

به نظر می‏رسد که بشر پس از ظهور خط، به مرحله تازه‏تری از تخیل ادبی و تجربه‏های فرمی گام گذاشته است. سکوت حاکم بر صفحه سبب شده است که نوشتار ادبی در مسیر تحول خود، به موسیقی، لحن، و شیوه روایت گری شکلی درونی شده و پیچیده بدهد، و گاه از ظرفیت های بصریِ خط برای نزدیک شدن به روح کلام کمک بگیرد. تا جایی که می توان گفت جبران فاصله ذاتی میان صحنه و صفحه یکی از مهم ترین عوامل تکامل یا تحول تمهیدات ادبی در نوشتار خلاقه بوده است.  صحنه ای که در صفحه آفریده می شود، دیگر به معنای متوسع کلمه همان جهانی است که در پی ساز و کارهای درونی «متن» خلق شده است. حروف، قراردادهایی برای اشاره به اصوات اند، و در همنشینی سلسله‏وار خود، همچون بازنمودی از جریان سیال و زمانمند گفتار، صدای پرسوناژهای حاضر در صحنه را به گوش هوش می‏رسانند. بدین معنا از نهاد هر متنی صدایی به گوش می رسد که نویسنده آن را نخست در گوش خود شنیده و سپس به ما شنوانده است. هر صفحه همزمان حامل حضور و غیاب این هستی شفاهی ست.

اما ورود فناوری های پیشرفته ضبط صدا و تصویر، و ظهور رسانه هایی از قبیل ویدئوآرت، چیدمان و هنر اجرا، به شاعر معاصر فرصت می‏دهد تا از ظرفیت های نوشتار و گفتار به موازات هم بهره‏مند شود. پیش تر معمول بود که خلوص یک اثر ادبی را از طریق میزان اثرگذاری آن بدون حضور گوینده بسنجند. این حد اصالت‏دادن به ادبیات مکتوب در وهله اول نتیجه فروکاستن متن به نوشتار است و در درجه دوم فروکاستن اجرا به امری فرعی یا الحاقی که کارکردی عمدتاً تزئینی یا تهییجی دارد. هرچند که خود، اطلاق متن به هم? آثاری که واجد روابط نشانه شناسانه اند، نتیجه جامعیت‏بخشیدن به مفهوم نوشتار و از آن مهم تر کنش خواندن در روزگار معاصر است. آنچنان که کل جهان را به مثابه یک متن می توان خواند و شناخت. شاید «اجرا» در ژانر شفاهی را نیز از این منظر بتوان بخشی از چنان متنی دانست . علاوه‏شدن لحن، بیان یا رفتار گوینده به اثر  لزوماً  ترفندی برای جبران کاستی های متن ادبی یا به تعبیری «ضعف تألیف» نیست. بلکه می تواند برقرارساختن نسبت یا نسبت هایی -اعم از تباین، تناظر یا تشابه- میان نشانه های شنیداری، تصویری و زبانی باشدکه به شکل گیری متنی دیگر می انجامد

در عصری که رسانه های آوانگارد می کوشند مرز گونه های مختلف هنری اعم از موسیقی، ادبیات، و اجرای نمایشی را بردارند، و به فرم های نامتعین، اتفاقی و تمام نشده ای دست یابند که تنها با مشارکت مخاطب تکمیل می شود، خوب است بی‏واهمه، «پرده» بگردانیم به خاستگاه بی‏تقید و جوشان ادبیات؛ من مایلم این گونه از شعر اجرایی را که ملهم از سنت های نمایش و موسیقی در ایران قدیم پرداخته ام «شعر صحنه» بنامم. عنصر بازی، چشم دوختن به مخاطب و مشارکت دادن او در شکل دهی به اتمسفر صحنه، در جوار بهره گیری از نوعی الفبای نوشتاری که هم یادآور خط تصویرنگار است و هم خط آوانگار، و نیز حضور بدن همچون عامل پیوند این عناصر از مشخصات این شعر است.  

آثار

در حال بارگذاری تصاویر loading
اثر مرتبط یافت نشد.
loading

نمای چیدمان

در حال بارگذاری تصاویر loading
تصویر چیدمان مرتبط یافت نشد.
loading

مجله

در حال بارگذاری تصاویر loading
مطلب مرتبط یافت نشد.
loading

ویدئو

در حال بارگذاری تصاویر loading
مطلب مرتبط یافت نشد.
loading
جهت استفاده از امکانات سایت ابتدا وارد شوید.
عضو گالری‌اینفو هستید؟ ورود به گالری اینفو
عضو گالری‌اینفو نیستید؟ ثبت نام در گالری اینفو
مشکلی به وجود آمده است
اثر از آرشیو شما حذف شد اثر به آرشیو شما اضافه شد هنرمند از آرشیو شما حذف شد هنرمند به آرشیو شما اضافه شد گالری از آرشیو شما حذف شد گالری به آرشیو شما اضافه شد نمایشگاه از آرشیو شما حذف شد نمایشگاه به آرشیو شما اضافه شد