;
مجموعه حاضر به شکلی غیر منتظره، به جداسازی شخصیتهای وحیدچمانی از پسزمینهی آثارش اختصاص دارد!
به این معنا که در این تصاویر هیچ محیط حاوی معنایی، در کار نیست و پرداخت، به خود موتیف انسانی یا جانوری محدود و معطوف است.
از این رو عناصر میخواهند، به خودیِ خود حاوی معنا و هویت باشند.
میتوان گفت چمانی روی کاغذ ذهناَش را به تفرجگاه میبرد! بیمکان و بیزمان؛ اینگونه، موجوداتاَش در خلاء رها میشوند؛ تنها، باهم، مُثله، مریض، مضطرب، برهنه، وحشی، معشوق، خندان و خیره.
گویی "اسید آمینه ها" از میان سفیدی کورکننده ظاهر میشوند تا بیش از همیشه، اشارهای باشند به سرگردانی محتوم ما در تاریخ!