;
نمایش دونفرهی نقاشیهای حسین محمدی و مهسا نوری بازتابی از دلواپسیهای یک نسل است، خواه این نگرانیها با بافت طبیعت تنیده شده باشند یا با تن انسان. پیش تر مجموعهی «گسیختگی» از حسین و «بازگشت» از مهسا در «اپیزود ۰۶» معرفی شده بود. در آثار بزرگ مجموعهی اخیر حسین محمدی با عنوان «یزشن»، تجربههای فرمی و مطالعات نظری با هم آمیخته میشوند. او همواره از بن مایههای فرهنگی و تاریخی ایران باستان برای خلق نقاشیهایش یاری جسته است. برخلاف بسیاری از هنرمندان که گاهی با فرایند مشق و تکرار بازنمایانهی محیط اطراف و مناظر در پایان مسیر به انتزاع میرسند، محمدی روندی معکوس پیش گرفته است. او با مطالعهی آثار هنرمندان انتزاعی مانند روتکو و نیومن و تاثیر پذیری از ترکیب بندیهای متقارن و چهاروجهی هنر ایران باستان در نقاشیهای خود، از انتزاع محض به سمت بازنمایی واقعگرایانه پیش می رود. این آثار پیش از آن که بازنمودی از مناظر و اشیاء باشند، دریچهای رو به ذهن هنرمند هستند. افزون بر رویکرد انتزاعی در فرم، هنرمند الهام بخشیهای اساطیری را در بستری معاصر به طبیعت بسط می دهد. طبیعتی که گویی در دنیای امروز چیره شدن بر آن مهم تر مینماید تا هماهنگی و پرستاری از آن. «یز شن» گویی وردی است برای بازگرداندن محبت و دوستی کهن با طبیعت که محمدی در آرزوی آن است. تخته سنگها در نگاه او نشانی از تاریخ و بلوکهای کاه استعاره ای از فرهنگ برزگری و کشاورزی هستند. عناصر کوچکی که در کار او به چشم می خورند مانند فشنگ، نان و دکل برق - شاید قبل از هر چیزی روح حماسی فرهنگ ایرانی را به یاد بیاورند که از گوشت و استخوان مردم این سرزمین جدا نمی شود. مهسا نوری که انسان و بدن موضوع اصلی نقاشی های او هستند، پیوسته با قرار دادن اندام ها در شرایطی غیر معمول و معلق به دنبال پاسخ و دلیلی برای خشونت های واردشده بر بدن است. «آب سیاه» عنوان مجموعه ی تازهی او، نام بیماری ای است که به مرور دیدگان را تار و بینایی را مختل می کند. نوری در خانواده اش با این شرایط ناروشن و پر تردید در کشمکش بوده است و تجربهی ندیدن برای او همانند سکوت در دوران سرکوب است. در شرایط ملال آور سرکوب، هنرمند تبدیل به ناظری می شود که فقط می تواند این چشم انداز خشونت بار را با امیدی آلوده به شک نقاشی کند. امیدی ناپایدار که در این فضا معنایی ندارد. اما هیچ گاه ناپدید شدن امید به سادگی رخ نمیدهد. حسین و مهسا هردو از نسلی هستند که ناخواسته تحت سلطه ی ناامیدی و خشم جمعی هستند که خود در به وجود آمدن آن نقشی نداشته اند. اما در طول فعالیت هنریشان به دنبال پرسشگری از وضعیت موجود و یافتن راه حلی برای این نگرانی ها بوده اند.
استیتمنت حسین محمدی:
جامی است که عقل آفرین میزندش
صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین میزندش
خیام نیشابوری-
شاید همین رباعی از خیام، بتواند دریچهی روشنی برای نگاه ایرانشهری به زمان، به دست دهد.. زمانی که در گردش است و پیوسته در حال نو شدن و فراشگرد. حماسه روح فرهنگ ایران است که خود را در پی هر گسست، بازمینماید. گزینش گزارههای تصویری این مجموعه که در چهارچوب چشماندازهای برزگری و طبیعی، اشارتی بر زمان و پیکرواری (جسمانیت) در فضایی امروزی دارد.
استیتمنت مهسا نوری:
دیگر غیرعادیها برایمان عادی جلوه میکنند. ناامیدانه برای چیزی مبهم تلاش میکنیم و مانند چشمی گرفتار آب سیاه، روشنایی لرزان و ناپایدار را دنبال میکنیم.