;
نقاشیهای علی انصاری در مورد سطح نقاشیست. سطحی که روبروی شما قرار دارد و قرار است برای تماشایش درست روبه روی آن بایستیم. کاری که به شکل طبیعی با هر نقاشی دیگری انجام میدهیم. اگر یک نقاشی از اسماعیل جلایر را تماشا کنیم به طور قطع تمام سعی خود را میکنیم تا در روبروی کار و در فاصله درست از نقاشی به تماشا بنشینیم. حالا اگر یک متر یا کمتر به سمت چپ و یا راست متمایل باشیم دیگر به نقاشی درست نگاه نمیکنیم. حتی شاید احساس کنیم که به نقاش و نقاشی اش توهین کردهایم. مگر نقاش در هنگام خلق نقاشی آنقدر زاویه عجیب داشته که ما آن زاویه را به خود بگیریم. این اتفاق نمیافتد. چشم ما ترجیح میدهد که فقط از روبرو به سطح نقاشی نگاه کند.
حالا در مواجهه با نقاشی های انصاری این امر تغییر کرده است. هر جا که ما بایستیم یک سناریوی محتمل برای دیدن نقاشی انصاری است. سطح تا آنجا که قابل دیدن و تشخیص باشد هنوز جایی است که میتوان برای دیدن نقاشی انصاری در آنجا ایستاد. میتوانیم زاویه نگاه و ایستادن مان را آنقدر تنگ کنیم که به کنار نقاشی برسیم جایی که نقاشی در آنجا تمام میشود و حتی میتواند وجود نداشته باشد.
این جملات حاوی اغراق است. کاربردش این است که نشان دهد نقاش در پی چه چیزی بوده است. انصاری قبل از نقاشی فضا را به زوایای هندسی تقسیم میکند. برای هر قسمت میوه و یا میوه هایی را انتخاب میکند. با رنگ و روغن، طبیعت بی جانی را در زمینه ای که بیشتر اوقات سفید است رسم میکند. میوه های او نه در خلع و نه شناور و نه در هوا قرار دارند. میوه های او سطحی هستند که در مقابل سطح رسم شدهاند و قلمرو جدیدی بدست آوردهاند. برای بیان ساده تر کافی است که دور یکی از میوهها را از بوم برش دهیم و در دست به مخاطب نشان دهیم.
در آخر بعد از کشیدن میوه ها در زوایایی انتخاب شده و دقیق انصاری دوباره آن تقسیم بندی را از سر میگیرد. اینبار با متر. مترهای پلاستیکی و پارچه ای. دوباره یک لایه از سطح به روی سطح قبلی اضافه میکند. حالا ما میدانیم اندازهی بادمجان و یا سیب روی نقاشی چند سانتیمتر است. نشانهای است که به ما کمک میکند اطلاعات بیشتری در مورد سطح نقاشی به دست بیاوریم. میتوانیم اندازهی بادمجانی که تحریف شده، نقاشی شده را ببینیم و بعد به دنبال زاویه اصلی که در آن بادمجان شکل اصلی به خود میگیرد باشیم. اگر پیدایش کنیم میدانیم که فلان بادمجان از آن زاویه اگر نقاشی شود چند سانتیمتر است.
حالا این به چه کار می آید؟ این فقط یک سناریوی محتمل است. به این امر اشاره میکند که نقاشی این نیز میتواند باشد.
متن از شباهنگ طیاری، آبان هزار و چهارصد شمسی