;
اگر هر روز را به کوچه ای تشبیه کنیم، زندگی شهر بزرگی خواهد بود که کاویان هازلی در محله های آن قدم می زند؛ او با نگاه به پیرامون وتامل در آنچه می بیند، تصاویری را تولید می کند که لحظه ای از مواجهه وی با زندگی روزمره است. این در حالی است که هر روزی که می گذرد به خاطره ای بدل می شود که تلخ یا شیرین همواره با ما خواهد بود. هازلی نیز گویی همین گرفتاری ما در خاطرات را به تصویر کشیده؛ آن در حالتی موهوم ونه چندان واضح. او با ارائه تصویری از یک منظره، یک خیابان، یک واقعه یا یک فرد در قالب طراحی هایی محو وگنگ در سپیدی، هر لحظه را به خاطره ای دور در ناخودآگاه تبدیل کرده و ما را به تامل در زمان فرامی خواند. گویی هر چه قدر هم که بخواهی آن لحظه را همان گونه که بوده به یاد بیاوریم، باز هم جایی عواطف بر حافظه غلبه می کند و خاطره دگرگون می شود؛ نام کوچه و خیابان را فراموش کرده و شاید تنها چهره ای آشنا را به یاد می آوریم. هرچند که ثبت لحظاتی از این دست در عکاسی آنی یا اسنپ شات بسیار اتفاق افتاده، اما زمانی که کاویان صرف این طراحی ها کرده همچون گذر زمان از واقعه یا لحظه ای خاص، فضایی همچون ساختار خاطرات وروند تحریف آن در ناخودآگاه ایجاد کرده است. چنین است که کاویان هازلی فاصله زیباشناختی کلاسیک را به چالش کشیده و ما را در برابر تصویر مستندگونه قرار می دهد نه امر زیبا! |
زروان روحبخشان