;
سالهاست که در پژوهشهای ِ تصویری من دایره و کره استعارهای از ابدیتاند و مربع و مکعب استعارهای از ِ زمین. برای من دگردیسی مربع به دایره و مکعب به کره روی دادی مهم به لحاظ فرم و مفهوم است. جزییات فنی ِ تبدیل مکعب ِ یک فضا به گنبد ِ روی آن در طول ِ تاریخ معماری دست ِ آوردهای شگفتانگیزی داشته است. همچنین ِ پرسش ِ تعلق ِ آدمی به زمین یا آسمان موضوع ِ مباحث ِ کالمی و اندیشگی بسیار بوده است: عبور از محدوده ِی امن و ِ قابل محاسبهی مربع به دنیای محاسبه ناپذیر دایره، زیستن در مرز میان هستی و آنچه به ناچار نیستی نامیدهایم. ترجمه ی این کش مکش ِ مفهومی به تصویر برای من منجر به بازکشف تصاویری آشنا شد که هرروز بارها از کنار آنها عبور میکنیم. تصاویری که گاهی در ادبیات ِ رایج تجسمی با صفت دکراتیو تحقیر شده و از گفتمان ِ هنر معاصر بیرون رانده شدهاند. نمایش «آبه» پژوهشی تصویریست در باره ی فرم های ساده ای که در طول تاریخ فلسفه از دیرباز تا امروز موضوع کندوکاو و بحث و جدل بوده اند. برخی پژوهشگران ِ فرهنگ ایران بر این باور اند که واژه ِی «آبه» در ترکیب هایی مانند ِ مهرابه یا سردابه به معنای گنبد است و بناهای ِ گنبددار مقدس را خورآبه میخوانده اند. تاق یا گنبد ِ غار مهری را نمادی از تاق گردون میپنداشته ند.( محمد م َقدم، ۱۳؟) و آسمانه ی آن را با ستارگان میآراسته گنبدها در ایران استعاره ِ ای از باغ بهشت بوده اند و گنبد روی یک پایه ی ِ مربع، نماد هندسی آن استعاره است.خُرابات، خُرابه وخُرخانه از یک ریشه هستند و آبههایی بودهاند که با خور (خورشید) سروکار داشتهاند و در آن خُرابه ها مغان ایزد مهر و ستارهی خورشید را میپرستیده اند. به باور این پژوهشگران تبدیل خور به خر در واژه ی خرابات ترفندی برای تحقیر این مکانها یا آبهها بوده است. پژوهش در درستی یا نادرستی این فرضیه ها موضوع ِ کار من نیست. آنچه آنان گفتهاند بهانه ای به دست ذهن من داد تا با دست ِ مایه کردن این واژه و با الهام از دگرگونی واژه ی َ خورآبه به خرابه و خرابات و فروافتادنش از بلندای ِ خورشید به پستی ِ خاک خراب اندیشه ِی خود را بیان کنم.