;
ادبیات و هنرهای دیداری پیوندی دیرین دارند که طی قرون متمادی، تجلی آن را در کتابآراییِ دوران مختلف تاریخی، دیدهایم. در دوران اسلامی، پس از خط که وظیفهٔ کتابت را بر عهده داشت، نقاشان در ارتباطی تنگاتنگ با متون منظوم و منثور بودند. فرآیند سنتی کتابآرایی موجب میشد که خطاطان، نقاشان و مُذَهّبان آشنایی تنگاتنگی با ادبیات داشته باشند، هرچند بعید نیست ادبیات، در جان صحافان، جدولکشان و سایر عوامل تولید کتاب نیز راه یافته باشد. پس از اختراع چاپ و پیشرفت آن، عملاً تولید کتاب به شیوهٔ سنتی کمرنگ و در نهایت متوقف شد. از این رو ارتباط هنرمندان کتابآرا نیز عملاً با متون ادبی و تاریخی قطع شد. این چنین است که در روزگار اکنون، غنای ادبیات ایران، نقشی بسیار اندک در هنرهای زیبای کشور دارد. کافی است به تولید نمایشنامه، فیلمنامه، موسیقی و یا هنرهای دیداری کشورمان طی نیم قرن اخیر نگاهی بیاندازیم؛ به سختی میتوان نشانی از ادبیات– به عنوان کهنترین هنر مستمر ایران طی هزارهٔ گذشته – یافت.
مجموعه آئینهای نکوداشت حکیم نظامی، این ضعف را به بهترین شکل ممکن در برابرمان قرار میدهد. عاشقانههایی چون خسرو و شیرین، هفت پیکر و لیلی و مجنون که در افواه عوام نیز به گوش میرسد، تجلی ناچیزی در هنرهای دیداری ایران دارند.
گنجینهٔ غنی موزه هنرهای معاصر تهران، این امکان را میدهد که با خوانشهای گوناگون، نمایشهای متفاوت از آن طراحی شود. نمایش «پنجگنج» که همسو با سایر رویدادهای نکوداشت حکیم نظامی برگزار میشود، سعی دارد با تکیه بر هنر مدرن و معاصر ایران، خوانشی از پنج کتاب ارزشمند حکیم نامدار ایرانی به دست دهد. مخاطب آگاه پس از دیدن نمایش، خواهد دانست که آثار انتخابی، قصد تصویرسازی از داستانهای حکیم نظامی را ندارد و ارتباط با اشعار، در اغلب بخشهای نمایش، تجریدی است، چنانکه آثار دیگری نیز میتوانست در این نمایش جای داشته باشد. جهد بر آن بوده است که مخاطب، پس از دیدن نمایش، آشنایی مختصری با نظامی و آثارش از رهگذر هنرهای دیداری به دست آورد. امید آن که آتشی در جان هنرمندان جوان بیافروزد تا آیندگان، از خزائن بصری بیشتری در ادبیات باشکوه ایران برخوردار باشند.