;
"در ستایش طراحی"
بسیار تکرار شده است، و به کرات متوجه این امر شده ام که در سیر و مشاهدهی تاریخ تصویری هنر، اغلب اوقات در بین آثار شاخصترین هنرمندان نقاش، طراحیهای آنها به مراتب، بیشتر از نقاشیهایشان، موجبات شعف و شادی من را فراهم آوردهاند.
طراحیهای رامبرانت و دلاکروا مثال زندهی چنین خصلتی هستند.
زمان گذشت...، و هنوز گمان میبرم طراحی عملی است بسیار نزدی ک به مفهوم زندگی.
عملی که با پیرایش بسیاری از زوائد با کمترین امکان، بیشترین تاثیرگذاری را بوجود میآورد.
کمینه گرایی در ذات آن است.
با تاکید میگویم، که درک این مفهوم حداقلگرایی، زمینهی نیل و حصول به نتیجهی حداکثری را فراهم میآورد.
طراحی به دلیل خصلت ذاتی خود، میل به کم گویی و اختصار دارد.
طراحی امری اولیه و بدوی است، و خصلت مادی آن به ما قبل عصر صنعتی شدن جوامع و تکنولوژی برمیگردد.
یادآور ثبت نخستین آرزوها، افکار و تخیلات اولین سپیده دم تاریخ بشر است.
طراحی کم گو و گزیده گو است.
واسطههای مرئی را نادیده میگیرد و بیشتر اوقات نگاه به ژرفا دارد.
قوت هنرمند است در دورههای قحطی و تنگدستی، و او را به زحمت نمیاندازد.
همه وقت در اختیار است، بسیار فروتنانه، اما اغلب اوقات متوجه حضور آن نمی شویم.
بسیار ساده و به سادگی اعلام حضور میکند، اما در کنه این سادگی جهانی از تنوع در دل خود دارد.
تلالو آن در ژرفا است، و برای کشف اسرار آن، باید لایه های گرد و غبار را از آن زدود، تا شگفتیهای آن، در جان ما جوانهی امید بزند.
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱