;
استیتمنت
اَزل. آفرینشی به کمال. آغاز یک چرخه. راهی دایرهوار و از پیش تعیینشده که نامش را زندگی نهادند. تولد و مرگ را بر هم منطبق ساختند و دلیلش را گرد بودن راه دانستند. امّا من؛ منی که به دنبال تعبیری بَر زیستنم بودم، به تلاش برای تغییر چرخه برآمدم. انتخابی بهظاهر دستنیافتنی که مرا به امروزم، بهجایی که ایستادهام
حال سایهی امروزها را بر دیروزها منطبق میبینم. متول
اَکنون میتوانم ببینم اَزل را. این آفرینش گرانبها را. آغاز هزاران چرخه جدید را و تولّد ققنوس را.
شیدا بردبار