;
اریدو بهشت برین سومریان بوده و دسترسی به آن ممنوع و تأویل متاخر آن،«باغِ عدن»، ارجاع به آغاز است، و عدمِ پایان. هر آنچه داشته و دانستهایم و تمام آنچه خواهیم داشت و دانست در میان این دو مفهوم قرار دارد. مفاهیمی ابتدایی و پایه ای-شاید اولین مفاهیمی که ساختیم یا به یاد میآوریم-؛ اول و آخر، مرگ و زندگی، ازل و ابد و عدن و عدم.
تمام موجودات، روی محوری که آغاز آن عدن و پایانش عدم است جای میگیرند؛ محوری که میتوان آن را به شکل دایره تصور کرد که نقطه آغاز و پایان آن یکیست.
سر یا ته، پایین یا بالا، درون و بیرون پیدا نیست؛ بدان معنا که پس و پیش آن را نمیتوان تصور کرد.
طپش است؛ افول است از این سو و همان خودْ طلوع است از سویی دیگر.
آیا دست آویختن به سمبلها برای درک یک ماهیت، تنها بهدلیل ناتوانی در بیان نیست؟ ما در بیان متداول خود همیشه از جزء به کل تفسیر میکنیم و زبانْ همیشه ما را به جزئیات ارجاع میدهد.
و در عدن جزئیات مهم هستند و پیدا.
درختی که خود باعث آغاز دور تسلسل زندگیست. یک درخت. یک چیزِ ساختهشده از بسیار. وحدتِ برونآمده از کثرت.
در همان بستر، اولین از تیرۀ مردان و اولین از تیرۀ زنان نیز در کنار اولین درخت هستند، که هر کدام کیفیتی دیگرند، نشانهای متشکل از بسیارْ اجزاء، جایی بین عدن و عدم.
اما این داستان رمز است، یک تصور، یک نماد یا نشانه، و مفسرْ خالقِ نشانه است و تعیین کنندهو هیچ نمادی بدون تفسیر موجودیت ندارد.
اله یار نجفی