;
چه بسا آزردگی خاطر ما به سبب معصومیت از دست رفتهی جهان است...
تصعید
برای ادامه دادن نیاز به امیدواری بی دلیلی داشتم. امیدواری متواضع، بی ریا و غیرقابل توجیهی.
چه بسا اگر جهان جای مهربانتری می بود، نیازم به دیدن این امیدواری نیز اندک بود... جهان اما جای مهربانی نبود و زندگی به ندرت موافق میل ما.
از ملالی رنج میبردم که گویی از آن من نبود و نیازم به امیدواری و شادمانی فروتنانه مرا به سمت رنگ کشاند.
رنگ برای من همان امیدواری بیدلیل است. آگاهی به وجود شادی در عین ناکامی. لذتی توصیف ناپذیر و غیرقابل انکار.
اما رنگ تنها نیست، رازی در این میان نهفته است. راویان رازهای کوچک و ساده. تلاشی برای متعادل کردن جهان. متعادل کردن فرم و محتوا. راویان روایتهای معصومانه از زیستن، زنده ماندن وزندگی کردن.
وقار آقایی
اردیبهشت ۱۴۰۲