;
اینروزها بسیار صحبت از هنر معاصر است و آن را با هنر مدرن
مقایسه میکنند. برای من اما ایندو را در مقابل هم قرار دادن،
برخوردی نارواست. فکر میکنم در دنیای کنونی -شاید به دلیل
انقلاب دیجیتالی- مرز میان هنرها و متقاعب آن مکتبهای گوناگونِ
هنری به تمامی محو و غالب اوقات برداشته شدهاست. امروز
هنرمند -آگاه یا ناخود آگاه- فارغ از مکتبهای هنری به دنبال
دغدغههای درونیِ خود، به مددِ نیرو و شجاعتی که معمولاً
برای این مواقع لازم است، دست به خلق اثر هنری میزند. هم از این روست که گفتگو از انواع هنرها و در نتیجه مکتبهای هنری
در زمان حاضر، از مقولههای بیمعنی است. فراتر از مرزهای
یک دیسیپلین خاص، فراتر از محدودهی یک وسیله ارتباط
جمعیِ بخصوص، فراتر از تعریف و توضیح، تنها و یگانه راه رشد
طبیعیِ هنر و هنرمند رهایی از این محدودیتهاست، اگر
همراه با پایمردی و شجاعت باشد، هرچند با سختی، هرچند
با سوءتفاهم. از یاد نبریم که هنر معاصر همهشمول، آزاد،
لازم ولی بدرد نخور و با این وجود اساسی است.
اکنون ما در فضای هنری هشتچشمه، گزیده کوچکی از هنر معاصر و هنرمندان این
شکل از هنر را، از مجموعهی لعل نشان میدهیم که به وسیله فریدون آو، حسن و حسین روشنبخت کیوریت شده است.