;
انگار هر روز به دنیا میآیم. هر روز یک زندگی را تجربه میکنم؛ یک کابوس، یک خیال، یک وهم. با خیاالت و خاطراتم زندگی میکنم و برای التیام زخمهایم، به رویا پناه میبرم و درد و گناه را در قصهها گردن دیگری میاندازم. پاره پاره میشوم و از میان هزاران واقعیت و هزاران خاطره، تنها آنهایی که کشدار میشوند با من میمانند و به گمانم که زندگی همین است که میپندارم؛ فهرست سیاهی از نامهایی که پر کرده حافظهام را.
کیومرث هارپا