;
در زبان فارسی برای برگردان Staged Photography پیشنهاد «عکاسی صحنه آرایی» را داریم. در دایره المعارف هنر رویین پاکباز با این برگردان روبرو هستیم. برای دست یافتن به محتوای این اصطلاح به یک لغزش کوچک معنایی میتوان اشاره کرد. در مواردی »عکاسی صحنه« یا «عکاسی از صحنه» به عنوان معادل زبانی و محتوایی برای Staged Photography به کار برده میشود. آنچه در این برگردانها مورد نظر است عکاسی از صحنه تئاتر یا عکاسی تئاتر است. با کمی ژرف شدن در تاریخ عکاسی پی میبریم که این لغزش معنایی چندان هم بیارتباط با خاستگاه، ماهیت و اهداف عکاسی صحنه آرایی شده نیست. سازماندهی یک چیدمان، در نظر گرفتن یک نقش برای بازیگر و حس پذیر کردن چیزها که در تابلوهای صحنه آرایی Staged Tableaux شده عکس مشاهده میشود چیزهای زیادی از یک تئاتر دارد. عکاسی صحنه آرایی شده بیننده خود را با یک تئاتر روبرو میکند که اغلب با استفاده از بازیگر و دراماتیزه کردن عکس صورت میپذیرد. اگر عکاسی مستند بر نگاه سرد دوربین تاکید دارد عکاسی صحنه آرایی شده انگشت اشاره خود را بر روی تصنع و اجرای اغراق شده مینهد. عکاس مستند مشاهده گری بر عکس
است اما عکاس صحنهآرا مداخلهای پر شور را هدایت میکند.
در تاریخ عکاسی دهه ٨٠ میلادی با تردیدهایی در مورد رابطه عکاسی و واقعیت روبرو هستیم. از پس این تردیدها به نوعی کار عکاسی قرن نوزدهم دوباره به صحنه میآید. دوباره عکاسان دست به کار میشوند تا صحنهای پرجاذبه را بسازند. »عکس برداشتن« جای خود را به »عکس ساختن« میدهد. موضاعاتی همچون اصالت هنری، جنسیت، روایت، نژاد، خودانگاره در این دوره زمانی در عکاسی صحنه آرایی شده به چشم میخورند. عکاسان تلاش میکنند تا رسانه خود را از جایگاه انفعالی خارج سازند. عمل صحنه آرایی پیش از این در عکاسی فشن، عکاسی تبلیغات و عکاسی پرتره به طورگسترده حضور داشته است. عکاسی صحنه آرایی شده با بهره بردن از همهی ژانرهای عکاسی، ترکیبی خلاق و مستقل را در تاریخ رسانه عکاسی فراهم میکند. وجه زیبایی شناختی و مفهومی هنر در گفتگویی سازنده در هنر
عکاسی صحنه آرایی شده معاصر به چشم میخورد.
منتقد عکاسی، آندریاس ووینکل چهار شاخه از عکاسی صحنه آرایی شده را از هم جدا نموده است. خودنگارهها: که هنرمند خودش در نقشهای متفاوت بازی میکند. مانند آنچه سیندی شرمن به طور گسترده انجام میدهد. تابلوهای روایی: در این تابلوها مدلهای زنده یا مانکنها با چیدمان عکاس در نقشهایی اقتباس شده از جامعه، اسطوره و تخیل قرار میگیرند. سندی اسکاگلند، ویلیام وگمن و جوئل پیتر ویتکین عکسهایی در این شاخه ساختهاند. مدلهای مینیاتوری: این شاخه هم به روایت میپردازد اما این بار ابزار ماکت سازی و عروسکها را به خدمت میگیرد. یاخیم موگارا و آرتور ترس عکسهایی با این فضا به وجود آوردهاند. اینستالیشنها و عکس–پیکرهها: در اینجا هنرمند با عکسهایی در ابعاد بزرگ اغلب بیننده را روبرو می سازد که با دقتی بسیار اشیا را درکنار هم نشان میدهد. آریل بونزن یکی از مشهورترین عکاسان این گونه است.
در ایران تاریخ عکاسی صحنه آرایی شده را میتوان تا دوران قاجار دنبال کرد. بسیاری از عکسهای موجود آلبوم خانه کاخ گلستان از ناصرالدین شاه را میتوان اولین عکسهای صحنه آرایی در تاریخ ایران دانست. این گونه عکاسی به عنوان یک شاخه هنری درست پس از دهه ٨٠ میلادی در فضای عکاسی ایران حضور پیدا کرد. در کارهای عکاسان ایرانی بیش از هر چیز مضامین تاریخی، اجتماعی و جنسیتی مورد توجه قرار گرفت. شاید بشود محدودیتهای حضور عکاسان در میدان را دلیلی بر توجه بر عکاسی صحنه آرایی دانست. عکاس در این جا با دراماتیزه کردن فهم تاریخی و اجتماعی خود به نمایشی از صحنه جامعه می پردازد. هنرهای ادبی و مضامین اسطورهای در تاریخ ایران بستری مهم برای عکاسی صحنه آرایی ایرانی بوده است. شاخه روایی این گونه از عکاسی و مضامین تاریخی بیش از دیگر شاخهها در چند دهه اخیر مورد توجه عکاسان ایرانی قرار گرفته است. عکسهای گردآوری شده در نمایشگاه حاضر به عکاسی صحنه آرایی شده در جایگاه هنر اشاره دارد. این عکسها به شکل آگاهانه و با مداخله عکاس ساخته شدهاند. هیچگونه ادعای تاریخنگارانه در پس گردآوری نمایشگاه نیست. عکاسانی که در این مجموعه تصاویری از آن ها مشاهده میکنید میان گذشته و آینده عکاسی ایران قرار گرفتهاند. افق این نمایشگاه باز کردن راهی باریک در مسیر پر پیچ و خم هنرهای تصویری معاصر ایران است.