;
شکوفه های باد
پنجره ی اتاقم رو به یک وسعت سبز باز میشود
بعد در ادامه نوری به رنگ طلا به شکوفه ها می تابد و این تعریف چشم گشودن هر روز من است بر روی زندگی .
در آمد و شد بین دشت ها ی سبز و بلوط های زلف رها کرده در شانه های باد، من همنشین با رنگ و قلم نظاره گر رقص شکوفه ها میشوم.
ثریا شفیعیان