;
پریسا تقی پور با هر ضربه سوزن بر پارچه ردپایی از یک خاطره یک کلمه یک خراش را آشکار می کند. هر ضربه بخوانیم هر بخیه نشانی از نگرانیها عصبانیت و شادی های هنرمند هستند.
اضطرابها و همچنین رویاها و خواسته های هنرمند بخشی از مجسمه های پارچه ای او هستند که همزمان نرم و سخت اند ولی همیشه رسا آثاری که تماما در دستان هنرمند شکل میگیرند در هر منحنی خود احساسات او را منتقل میکنند. غنا و شدت عواطف او گفتگوهای درونی و گفتگو با آن دیگری در لایه های مختلف این آثار همزمان آشنا و در عین حال عجیب و غریب - به هم میرسند و جهان منحصر به فرد او را ظاهر می کنند.
هنرمند با تخیل غریب و جسورانه اش صحبت میکند فرمها شبیه قطعات مبلمان هستند اما سطوح رنگ شده همه پوست هستند نرم و آسیب پذیر و در عین حال شاید مقاوم در برابر خشونتی که بخشی از زندگی روزمره در سرزمین ما شده و بهره زنان از آن بیشترین و پلیدترین
بخش اش.
هنرمند با سوزن و نخ خود < این ابزار اساسی و آشنا در تاریخ بشریت > با دوخت بخیه ها در حرکتی نمادین و تسلی گرایانه با مسائل اساسی انسانی درگیر میشود عشق ترس درد امنیت و امید.
نازیلا نوع بشری