;
ناخودآگاه جمعی ما گره خورده است با سنت هایی برآمده از طبیعت پیرامون و ِ نمادهایی که توتم وار مقدس شان شمرده ایم و یا تابو وار دوری جسته ایم و این ها مستان زندگی دوام ِ َ جملگی تلاش هایی ست برای با هم بودن، با هم شدن، تا در باه بیاوریم و لکنت های تنهایی را به ضمیر جمع پیوند دهیم. ما در تداوم معنابخشی ِ زیستن «واژه»، «اندیشه» و «آیین» را بارور کرده ایم، اما بسیار وامدار طبیعت و موجودات دیگر آن در چرخه ی نمادسازی بوده ایم. «گاو» این موجود اساطیری از دیرینه ترین نمادهای آیینی ما است و دیالکتیک ستیز و قداست را با هم گذرانده ایم ِ برای زمستانی که دوام بیاوریم و تابستانی که جشن بگیریم و باوری که حاصلخیز ستان» روایت سیالی است از تصویر خیالی انسان، طبیعت و باورهای ِ م ِ َ بماند. «باه مسلط مدرنیسم و یا مستندنگاری تاریخی ِ آنکه مغلوب تکنولوژی ِ جمعی، بدون ِ نگاره هایی ست برای بازگشت به هم زیستی جمعی و پیوند ناگسستنی انسان و ِ باشد؛ ا ِ طبیعت در سرنوشت گره خورده ی شان که در عصر فولاد و بتن رو به فراموشی ست!
شهاب الدین نژاد تهرانی اردیبهشت 1403