;
مجسمه های فرزانه بهرام نوری ورود به دنیای مجسمه سازی فیگوراتیو با رویکردهای نوین هستند.
تجربه های بی نظیر مجسمه سازان فیگوراتیو، از بین النهرین و مصر و یونان و روم و در ادامه در عصر رنسانس و باروک، برای تجلی واقع گرایانه انسان از یک طرف و تحولات شگرف نگاه به انسان در هنر عصر مدرنیته و پس از آن از طرف دیگر،
کم کم تردیدی را در پیدایش دوباره فیگورهای خلاقانه و نگاهی نو به این معقوله بوجود آورده بود، لیکن با انعکاس عنصر قدرتمند "مفاهیم نو" در خلق آثار هنری، رگه هایی پر توان و با محتوا برای کار خلاقانه در مجسمه سازی فیگوراتیو بوجود آمد. آنچه انسان امروز بیش از هر زمان دیگر در ارتباطاتی مبتنی بر روانشناسی، جامعه شناسی، سیاست و روابط اجتماعی تجربه میکند، برای این هنرمند بمنزله چشمه گسترده ایست که به موازات مهارت وی در یافتن بهانه های قابل ترجمه به مدیای هنری ،
سبب تولد آثاری ارزشمند گردیده است که میتواند ادامه ای شایسته پس از معدود هنرمندان فیگوراتیو اکسپرسیونیستی قدرتمند این سرزمین باشند.
«کامبیز صبری»
من در طراحی هایم غالباً از بدنها استفاده میکنم هویت اصلی پدیدار شدن و هویت جدید آن را بررسی میکنم بدنهایی که دستهای خود را باز کرده و در انتظار آغوش به هم نزدیک میشوند ولی آغوششان خالیست. آن چنان که ماشین هایی به هم نزدیک میشوند و ترکیب جدیدی درست میکنند. به وسیله کنش این بدنها و اشیا همیشه معنا به منصه ظهور میرسد. این کارها نه غم هستند؛ نه شادی نه انفعال را بیان میکند و نه پویایی تمامی آن ها در موقعیت در هم تنیدگی قرار میگیرند و گستره بدن را از جسمانیت خود فراتر میبرند از درون تهی میشوند و ما سعی در حفظشان داریم. این گستره غیر مادی بدنها به مرور دچار فرسودگی میشوند درگیر فضای آشنایی می شویم که هم درد دارد و هم شادی اما همزمان در حال تهی شدن است. این بدن های مادی برای حفظ حریم معنوی خود در هم میپیچند و سعی در حفظ آنچه که نیست میکنند در سیری میان کنج خلوت و گره خوردن با دیگری وسیع میشوند به موجود جدیدی تبدیل میشوند که در اصطکاک با دیگری صیرورت می یابند. این گنجینه دارایی خاطرات ماست. مرلو پونتی پدیدارشناس معاصر کنش انسان را گسترش بدن فراتر از گوشت و پوست میداند که این گسترش بدن معنوی هر موجودی را شکل میدهد.
فرزانه بهرام نوری