;
مهاجرت تاثیری بر سبک نقاش دارد که ناگزیر باید از آن سخن گفت
سال قبل مجموعه شرق وجود من که آثار نقاشی من در بدو ورود تا ۵ سال در آلمان بود به چاپ رسید و در اصفهان رونمایی شد مقدمه آن را استاد محمود فرشچیان و دکتر میثم زندی نوشتند و افتخار آن را داشتم که از تجربیات محمود فرشچیان در مورد نگارگری و تاثیر مهاجرت بر نگارگر ایرانی استفاده کنم.
بعد از اینکه توانستم این خود جدید را در آلمان دوباره پیدا کنم و از المانهای کاملاً ایرانی کاشیهای رنگی اصفهان و فضای زیستنم، دلتنگیهایم در اصفهان عبور کنم به سبک و تکنیک و محتوایی که اکنون با آن مواجه بودم پرداختم.و اما موضوع این مجموعه، گره خورده با طبیعت و بلوط و قیاسی ناخوداگاهانه بین محیط زیست آلمان و ایران و همچنین نگاهی به مهاجرت با دو جغرافیای متفاوت و هدف مشترک!آنچه در خارج از ایران برای حفظ فرهنگ و هنرمان اتفاق می افتد،معمولا نامحسوس و ناگفته باقی میماند.
الگن به مثابه پرفورمنسی چند هزار هکتاری با شیوه کارگردانی سعید انصاریان و شعر سرایی و سبک زیستی او چنان واقعی است که میتواند از واحدهای درسی دانشگاهی باشد.
من به عنوان یک نقاش زن مهاجر و کسی که نگاه به طبیعت و محیطی که در آن زندگی میکند یعنی آلمان و بلوطهای سرسبز و تازه و قامت افراشته آن در قیاس با بلوطهایی که حال خوشی نداشتند در الگن و در قیاس با کسی که از تهران به روستایی بسیار دور افتاده مهاجرت کرده بر خود دانستم تا نگاهها را به مهاجرت چنین متفاوت و از سر عرق و عشق ملی ببرم.
محیط زیست برای او و رسانهاش در اینستاگرام فقط یک شعار یا شواف نیست
او با کارگردانی و اجراهای بداهه و صادقانهاش خودجوش و به صورت زنده ، مخاطب را به تفکر وا میدارد و این همانا، هدف هنر مفهمومی است.
تمام آنچه در الگن، رخ داد با نگاهی متفاوت به مهاجرت و محیط زیست در تک درخت های من یا دیگر تصاویر به اشکال مختلف جان گرفت و تصویر شد
( البته نگاهی انتقادی به افرادی دارم که معتقدند فقط با در وطن ماندن میتوانند خدمتی به وطن بکنند، چرا که شاهد تلاش هم وطنانم در خارج از ایران برای بقای فرهنگ و هنر کشورم هستم