;
در ستایش نور
نور کرانمند میآید و میرود اما تاریکی بیکران همچنان برجاست. با این همه تاثیرِ نور به گونهای دیگر به چشم میآید. کیفیت گریزان نور هر لحظه میتواند شکلها و منظرهها را دگرگون کند؛ از این منظر "نور" سرچشمهی این آشفتگی دلپذیر میتواند باشد؛ امکانی محدود و گذرا برای دیدنِ آن تاریکیِ بیکران.
در اینجا من ابتدا فرمها را در عکاسی از فیگورهایی در فضای بسته و با منبع نوری محدود کشف، و سپس حرکت و زندگیشان را در طراحی و نقاشی ثبت کردهام. برای رسیدن به این فضا از ترکیببندیها و نورپردازیهای دوره باروک، خصوصاً آثار کاراواجو الهام گرفتهام.
کاراواجو میگوید: "تو به آثار من نگاه نمیکنی، خیره نمیشوی، تو آنها را احساس می کنی".
تاریکی ازلی، سایهها و نیمسایهها و پرتو نوری که برایم مظهر زندگی است، بخشهایی از فیگورها را دربرمیگیرد؛ صورتها، دستها، پاها و بدنهای واقع در تاریکی، از پرتوی باریک نوری، به شوق میآیند گویی از شکل و جای معمول خارج میشوند و با سایههایشان به رقص در میآیند. کوشیدهام حس آن لحظه گذرا و ناب را ثبت و منتقل کنم