;

بارو

نمایشگاه انفرادی

جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ تا جمعه ۱۵ تیر ۱۴۰۳

هنرمندان نمایشگاه

بیانیه

میان گستره و گُنج بهزاد حاتم علیرضا رسولزاده در جهانی میان گستره و گُنج در آمد و شد و جستجو و آزمون و داستانسرایی ست. او در سال 1393 با داستانسرایی آغاز کرد. تندیسهایش داستانهایی گوناگون میگفتند. نخستین کارش نمایی سهسویه از نگارهی ایران بود که بر آن چون اسب چوبیِ بازیچهی کودکان، لگام و زین بسته بود و آن را بر پایهای خمیده گذاشته بود که میتوانست چون یک ننو بجنبد؛ شاید داستانی از نگرانیهای ایرانی از سواری گرفتنهای انیرانیان از سرزمینش. در سالهایی پس از آن، داستان سراییهای او نمایشگر درون نرم و مهربانش بود و همچنان در پیکر تندیسهایی سه سویه. داستانهایی گاه سوررآلیستی، گاه شوخ و گاه پندارگرایانه؛ نشان دهندهی چالشهای سر یک هنرمند برای یافتن راه ویژهی خود. در سال 1397 آفریدههای علیرضا از زمین برخاستند و بر روی گسترههایی درون چارچوب، به دیوار آویخته شدند. این گامی پیروزمندانه در راه او بود. اینجا هنرمندی را میدیدی که راهی ویژهی خود یافته که با گام گذاشتن بر آن، هم بی نیاز به داستان و جستاری، به زبان ناب دیداری سخن گفته، و هم دستمایهای یافته که برایش مانده و به کارهای آیندهاش راه یافته است: بازتاب؛ گسترههای آینه مانند. در این هنگام علیرضا رسولزاده دو گزینه دارد. همواره در گفتگو با هنرمندان جوان به آنان میگویم که از باز و باز نمودن آنچه خود به آن رسیدها ن د، از باز و باز گفتن آنچه واژه و سخن آفریدهی خودشان است مهراسن د. همواره رابرت ایندیانا را به یادشان میآورم که کمابیش هیچ هنردوستی هم کاری جز "الو" ]LOVE ]را از او نمیشناسد. او سدها بار آن را با رنگهای گوناگون نقاشی کرده و تندیس آن در بیش از پنجاه شهر جهان برپا شده است. پرویز تناولی که لشگری بزرگ از تندیسهای بسیار گونهاش را پشت سر خود دارد نیز با یافتن "هیچ"، از باز و باز آفرینی و باز و باز گویی آن نه تنها نهراسید که به آن خوشامد گفت و آن را چون دلبندی در کنار خود نگاه داشت. تناولی با "هیچ" داستانهای بسیار سرود، ایندیانا همان داستان نخستین را باز گفت. علیرضا دستیافتهی بسیار پخته و نیرومند خود را باز آفرینی نکرد و گزینهی دیگر را برداشت. سرشت جستجوگر و داستان سرای او میخواست داستانهای نو بیافریند. او پای را از جایگاه استواری که یافته بود برداشت و بی پروا در راههای ناشناخته گذاشت. او که در گروه تندیسهای به دیوار آویختهی نمایش 1397به بازدهی بسیار نیرومند و درخشان رسیده بود، در نمایش 1400 دوباره به زمین بازگشت و این بار به گسترهای معمارانه/شهرسازانه روی کرد. تنها چیزی که او از گروه پیشین به همراه آورد همان دستمایهای بود که اینجا نیز خود را در بخشهایی از کارها نمایاند؛ بازتاب و آینهگونگی. داستان 1400 او بسیار از آن چه پیشتر و پستر در کارش دیده شد، دور بود. داستانی نه در سرزمین هزار و یک شب که در سرزمین "شبهای عربی" ]Nights Arabian]، که این، نگاه تماشاگرش را از کار تندیسگرانهی او، به سوی هوا یی عربی/اماراتی که بر آن گروه چیره شده بود گرداند. علیرضا در گروه تازهی کارش که اینک در نمایش 1403 میبینیم، هم به دیوار بازگشته و هم به ایران. آن جستجوی او در سپهر معمارانه/شهرسازانه، اینک او را به باروهای ایرانی رسانده، به بافت آیینی گذشتهای نه چندان دور، خانههایی در میان دیوارهای یک کالت که مردمان درونش را از گزندهای بیرونی در پناه خود نگاه میدارد. او بسیار خوب توانسته این بافت را در کارش به نمایش بگذارد، گسترش بدهد و با گامهایی درست پای از آن و نمایش راست گرایانهی آن بیرون بگذارد و آرام آرام به سوی نماهایی آبستره پیش برود، نماهایی بر آمده از آن کالتها و باروها، نیز نماهایی مانند کشتزارهایشان. در این گروه نیز بازتاب/آینه بسیار درست در جای خود آمده است. اینک چیزی تازه هم به کارش راه یافته: رنگ. او با به کارگیری رنگ در این آفریدههای سهسویه، بسیار به نقاشی نزدیک شده است و این ب یش از پیش کارش را در سرزمینی میان گستره و گنج جای میدهد. آنچه در این گردش به سوی رنگ بسیار به هنگام به یاری او آمده، آینههای رنگیست، و چه خوش که این آینهها با گسترهی رنگ کمابیش بزرگی به بازار آمده و این دست او را باز گذاشته که با آزادی یک نقاش بر کار خود رنگ بگذارد و همنشینیهای رنگی دلپذیری در تندیس/ نقاشیهای خود پدید آورد. علیرضا رسولزاده که در دانشگاه، حقوق خواند و برای گذراندن آزمون وکالت چنان بر جای نشست و به خواندن گذراند که اندام بلندش را دچار آسیبی کرد که رهایی از آن چند سالی به درازا کشید، اینک و در سالهایی که گذشت -که در میان آن دورهی کارشناسی ارشد هنر را گذراند- روزگار خود را به آفرینش هنری سپرده است. این دلباختگی همان نیروییست که او را بیپروا در راههای تازه به آزمون و جستجو میراند. آن گونه که از گذر پیشین او بر میآید، شاید در آینده، او را در هر گروه تازهی کارش، در سرزمینی دیگر بیابیم. آنچه تا اینجا و در البالی آمد و شدها و جستجوهایش به دست آمده، زیباییشناسی ویژهی اوست که در گروههای چندگانهی کارش زاده شده و با چهرههای چندگانهاش به نمایش در آمده است. زیباییشناسی بازیگوشانهای که پشت آن هنرمندی جستجوگر و کوشا و اندیشمند جای گرفته است.

آثار

در حال بارگذاری تصاویر loading
اثر مرتبط یافت نشد.
loading

نمای چیدمان

در حال بارگذاری تصاویر loading
تصویر چیدمان مرتبط یافت نشد.
loading

مجله

در حال بارگذاری تصاویر loading
مطلب مرتبط یافت نشد.
loading

ویدئو

در حال بارگذاری تصاویر loading
مطلب مرتبط یافت نشد.
loading
جهت استفاده از امکانات سایت ابتدا وارد شوید.
عضو گالری‌اینفو هستید؟ ورود به گالری اینفو
عضو گالری‌اینفو نیستید؟ ثبت نام در گالری اینفو
مشکلی به وجود آمده است
اثر از آرشیو شما حذف شد اثر به آرشیو شما اضافه شد هنرمند از آرشیو شما حذف شد هنرمند به آرشیو شما اضافه شد گالری از آرشیو شما حذف شد گالری به آرشیو شما اضافه شد نمایشگاه از آرشیو شما حذف شد نمایشگاه به آرشیو شما اضافه شد