;
«افتادن، تنها تلاشیست نافرجام برای پایدار نگهداشتن وضعیتی ناپایدار.
هر لحظه، هر ذرهی این جهان هستی در حال دگرگونیست، هر لحظه ناآشنا میشود و هر بار خود را به شکلی دیگر نمایان میکند. من در میان این دگرگونیِ عظیم و بیپایان، به دنبال لحظهی وهمآلودی از آشنایی، از تکرار و از تداومِ دیروزها میگردم. خوب میدانم، نمییابم.»
- محمدرضا خزائلی
شاید جملات بالا تعریفی کوتاه و نزدیک به کلیتِ مسیر شکلگیریِ مجموعهی حاضر با عنوان «افتادن-با رنگ انار» باشد. آثار این مجموعه حول مفاهیمی چون ناپایداری و عدم قطعیت و البته تجربهی زیستهی هنرمند شکل گرفته است. در آثار چیدمانی از اشیا در حال افتادن را شاهد هستیم که با عبورِ محوری استوانهای از میان آنها، در حالتی از افتادن و سقوط، بیحرکت میمانند و ترکیبی ایستا را تشکیل میدهند.
این بخش از مجموعهی «افتادن» با رنگِ گرفتهشده از پوست انار ترش بومی و خودروی منطقهی جلگهای مازندران (ساری، گهرباران) اجرا شده است و ادامهی یک پژوهش نوشتاری با عنوان «بررسی تاثیر جغرافیا و زیستبوم بر خلق اثر هنری» است.