;
استیتمنت :
معجزه فرسوده
درکشاکش دردی طویل زاده میشوند و از مسیری لایه لایه عبور کرده به فرازها و نشیب های راه میرسند. بالغ میشوند و در اندک فاصله ای گاه ناپیمودنی زمین می خورند خرد میشوند اما باز نمی ایستند و می روند. شکل وفرم می گیرند وکامل می شوند.
در آبهای ویرانه ای زیبا بالا و پایین میشوند. در انتظار چشمان جستجوگر میایستند تا به منصه ی ظهور برسند. گاه روی آب می آیند و گاه چون ماهی به تاریک ترین سطوح آب پناه می برند. پیدایند و ناپیدا. واضح اند و مبهم. چون گردابی بالا و پایین می شوند. می چرخند و لایه در لایه به خود می پیچند و فرو می شوند و بالا می آیند و به ناگاه می ایستند.
و در انتظار معجزهای باستانی از پس رنجی فرسوده خیره میمانند به چشمهایی نظاره گر. به نقطه ای نامطمئن. به جایی که هیچ کجاست. به بی کجا.