;
یادتان هست لیلی گلستان پیش از اینکه گالریدار باشد، کتابدار بود. همان روزها بود که عکسهای مرا دید و پیشنهاد چاپ، تکثیر و نمایش آنها را داد بیآن که گالری داشته باشد. به نظرم همین پیشنهاد را عینا به مشتریان کتابفروشیاش داد و به آنها هم توصیه کرد از این پس به جای خرید کتاب، مشتری آثار هنریاش باشند. هجده، نوزده سال پیش عکسهای من برای اولین بار روی دیوار گالری گلستان بالا رفت و امروز که من برای خودم یک عکاس حرفـهای شدهام باید این را مدیـون او بدانم و خوب و بد عکسهایم را به گردن او بیاندازم. کسانی که در گالری گلستان نمایشگـاه داشتهاند، فکر میکنم با من همعقیـده باشند که داشتن نمایشگاه در این گالـری یک تجربه استثـنایی است. به خصوص پس از روزهای شلـوغ افتتاح، وقتی گالـری حال و هوای عادی خـودش را پیـدا میکنـد. گالـری گلستان بازدیـدکننـده یا مشتری عبوری کم دارد و این را باید مدیون موقعیت جغرافیایی این گالری دانست که این شانس را به شما میدهد که گاهی در خلوت و سکوت تماشاگر کارهای خودتان باشید و اگر آدم خوشبرخوردی باشید از مصاحبت شیرین و دلپذیر صاحب گالری بهره ببرید و از هـر دری سخـن بگویـی و بشنــوی و به صـدای لاینقطع آب، گوش دهـی که در خیابان یکطرفهی لقمان ادهم از بالا به پایین در جریان است. آرزوی طول عمـر برای لیلی گلستان که کار طاقـتفرسای گالریداری را با سر وکله زدن با این همه هنرمند جورواجور و این همه مقام مسئول و غیرمسئول با پایمردی و تحمل از سر گذراند. لیلــی گلستان در کار گالـریداری آداب و اصـول خـودش را دارد. سختکوش و سختگیر است و به معنای واقعی کلمه، اصولی و حرفه ای عمل می کند. برای همین حضورش در دایره فرهنگ و هنر ما مغتنم است. راهروان عشق را راه هزار ساله باد
عباس کیارستمی