;
سیاه و کبود
این متن قصد دادن منظری مشخص برای دیدن این آثار نیست و شاید حتی شما را گمراهتر کند. این نوشته شاید توضیحی باشد از نقاشی که مخاطب آثار خود قرار میگیرد و فکر میکند که این آثارش حاصل خلق موقعیتهایی از لحظههایی هستند که انسان در آستانه قرار میگیرد. در مرز بین چیزها. گرگ و میشِ نگاه کردن و ندیدن، فکر کردن و نکردن، لبخند زدن و نزدن. مانند وقتهایی که انسان - در خیره شدن به نقطهای - در چیزی فرو می رود و کم کم اطراف آن نقطه شروع به محو شدن میکند و بعد صداها کش می آیند و محو میشوند. مثل خوابی که نقطهی آغاز آن هیچ وقت به یاد نمیآید. و به یک باره با صدایی -از آن هزارتوی درهم - بیدار خواهد شد.
حسین شیراحمدی
مهر 1403