;
در جستجوی فرم، رنگ و گذشته بصری آثار تجسمی و میراث کهن ایران و مسیر طی شدهی آن، جنبش های هنری قرن اخیر را تابع دریافت هنرمندان از کنش ها و هنجارهای پیرامونی و دریافت از شرایط حال و گذشته ساخته است.
البته منابع الهام و ناخودآگاه پرورش یافته نیز نقش مهمی درخلق آثار هنری دارند.
نقش های هنری تابع واکاوی هنرمندان از چیستی پیرامونی است، شاید بتوان از آن به عنوان عبارت مکاشفه از اجتماع یا ادراک از آثار گذشتگان یاد کرد.
در جریان جنبش سقاخانه ، هنرمندان نام آشنا با دریافتی بصری از صندوقچه بی بدیل میراث نزدیک و دور ، آثار فاخری خلق کردند و این آثار میراث ارزشمند معاصر ماست و در زمان حال و آینده مسیر دیگری برای علاقمندان و هنرمندان پیشرو خواهد داشت.
با توجه به میراث غنی و کهن ایران و وجود نقش های بسیار در تاریخ هنری بصری کشور به عنوان منابع الهام برخی از هنرمندان ضرورت شکل گیری ساختاری مدون در خلق اثر هنری برای هر هنرمند ضروریست.امروزه افرادی به عنوان کیوریتور، منتور یا هر عنوان دیگری نمایشگاه هایی بر پا می کنند که با ذائقه بصری جامعه یا خریداران وعلاقمندان همسو باشد. اینکه با فلسفه خلق اثر هنری از منبعی مانند ناخودآگاه هنرمند همسویی داشته باشد یا خیر ، مساله دیگری است.
در تداوم سقاخانه خاستگاه افرادیست که همچنان ساختار، رنگ و منابع الهام خود را با میراث کهن گره می زنند و شاعرانگی آثار خود را از فرهنگ،تاریخ و ادبیاتی غنی دریافت می کنند وحلقه اتصالی بین اندیشه خود با بزرگان و گذشتگان برقرار می کنند؛ البته در عصر اخیر با وجود امکانات روز ، ارتباطات بین المللی و غیره و وجود رسانه های متعدد، هنرمندان امکان دیده شدن در مقیاس جهانی را دارند. شاید بازخورد استقبال اقشار مختلف مسیری را برای هنرمندان روشن کند.
این نقل قول از مارتین اسکورسیزی درباره بومی بودن اثر را می توان یادآوری کرد که جهانی ترین اثر بومی ترین اثر است، مصداقی برای آثار تجسمی می تواند باشد که با دیدن آن اندوخته کهن و میراث ارزشمند بصری با ترکیب بندی مشخص هر هنرمندی معنا پیدا می کند.