;
چیزی که بطور ذهنی درک فرد را در مورد "حضور" تسهیل می کند، مفهوم "زمان" است. مجموعه ای از رویدادهای روان از گذشته، به حال رسیده که به آینده می رود. از دست می دهیم تا درک کنیم. بودن، در حالی که، ناگهان، و از پس ثانیه ای، به نبودن تبدیل و هرچند زنده، اما در گذشته باقی می ماند و از دست می دهیم آن وجودِ مطلقِ حال را.
با قدر نشناسی مان از کشیدگیِ بخشنده ی حال، در هرج و مرج عجیب ذهن، با سری خراب از استرس، غرق در ناشناسی آنچه قرار است بیاید، وظیفه ی بودن را فراموش می کنیم و نیستیم و ندانسته و عادت وار خم می کنیم دستهایمان را. با درک حضور، می توانیم قصد حرکت ها را بفهمیم و باشیم. با جاری ماندن در رود وجود، می توانیم جانِ لحظه های خوب و قهوه، خنده، لحظه های تلخ و اِنکار را لمس کنیم. به یاد این مظلوم، به یاد این گم شده، به یاد این "دلیل"، دلیلِ همه ی آرنج هایی که بی درنگ شکستند.
پیام جعفری
پاییز ۱۴۰۳