;
«رنگ و من یگانهایم، من یک نقاش هستم». "پل کله" او رنگ را نیروی عاطفی و خط را تعیین کننده عمل نقاشی میدانست. صورت طبیعت به واسطه درون مایه های ذهنی خالق اثر تغییرمیکند و بدیهه سازی در این میان اهمیتی بسیار دارد. اثر هنری به روندی خودبخودی شکل می گیرد. یعنی هنرمند به شکل ناخوداگاه هادی آن است.
فرم عینی و تجلی های قراردادی راهی برای قانونمند کردن ذهن وفرم بندی تفکر خلاقانه است که تنها مزیتش گردن زدن خلاقیت است. خلاقیت و خلق کردن تفاوت انسان و دیگر موجودات است. نوزاد تا مرحله قدم نهادن به دنیای محدودیتهای قراردادی به ذاته خلاق وشجاع و رها می افریند. صور طبیعت و رنگها را آنگونه که خود بخواهد میبیند و نامگذاری می کند و بدینگونه دنیای منحصر به فرد خود را با جوش درونی و بدیهه سرایی میافریند.