;
دویدن تا ته بودن
یاران ای یاوران
که در آغاز آدمی بود و وحشت سر بفرمان طبیعت بودن و برای ماندن یکدیگر را خوردن
پس از آن بر این راز چشم گشودن سر از فرمان طبیعت ،پیچیدن آتش افروختن و از دل آن تیغ گداخته بر کشیدن تا به کهکشان پر کشیدن
با دستاورد همرهان در آسایش زیستن ، انسانیت را بر آوردن ارزشهای انسانی را ستودن بیچاره کسانی که در پی سعادت فردی بودن و همرهان را ندیدن طبیعت را غارت کردن و در برجهای بلند انبار کردن تا تنگ دستان را در پی مرزها به حال خویش رها کردن
حق را با سند منگوله دار سنجیدن و سهم دیگران را از زمین و دنیا ندیدن
همچنان با شتاب مسیر سعادت را پیمودن و به مقصد نرسیدن
بایسته است ایستادگی و خوشبختی را در همزیستی دیگران و در همینجا یافتن با همدلانه سرود شادی و سعادت را سرودن و رقصیدن
دردهای انسان را چنین شایسته به تصویر کشیدن و انسانیت را در برق چشمان هر بیننده ای دیدن و برای بهبود احوال دنیا با آنها پیمان بستن
حمید عینی - پاییز ۱۴۰۳