;
نقاشیهای من انعکاسی از سفرهای ناخودآگاه ذهن به قلمرو خاطراتی است که هیچگاه بهوضوح به یاد نیامدهاند، اما در عمق وجودم به جا ماندهاند. این خاطرات، همچون زنگزدگی بر فلزی قدیمی که سالها در معرض رطوبت بوده در شکلی دیگر و در زمانی دیگر، فرسوده، لکهدار و در عین حال غنی از معنا به نظر میرسد.
ذهن، با تمام پیچیدگیهایش، نه تنها حافظهای از وقایع ثبتشده است، بلکه بوم خامی برای ثبت احساساتی است که از لابهلای تجربههای زندگی تراوش میکنند. زنگزدگی برای من استعارهای از فرسایش بیپایان است که زمانبر افکار و احساسات میگذارد. در خطوط و رنگهایی که به هم تنیده و در هم شکستهاند، تلاش دارم تا لایههایی از این فرسایش و پوسیدگی را به تصویر بکشم. لکههایی که به طور پنهانی مفهومی عمیق و زنده در خود دارند.
آثارم تلاشی است برای گشودن درهایی به گذشتهای که شاید هرگز رخ نداده است و آیندهای که در حال شکل گرفتن است. در این فرایند، آنچه که فراموش میشود یا از شکل میافتد، بهنوعی دوباره بازسازی و به حیات میآید. هر لکه رنگ، هر لایه ناهموار و هر خط شکسته استعارهای است از ذهنی که میان بازسازی و فراموشی در نوسان است. این نمایشگاه دعوتی است برای مخاطب تا در دنیای ذهنی غرق شود و زمان و خاطره را در یک جریان بیپایان تجربه کند. در نهایت، مرزهای میان گذشته و حال، حقیقت و خیال شکسته میشود و تنها آثاری از آنچه که به یاد میآید، باقی میماند.