;
چنین معنا شده است که در جهان هستی، کوچکترین واحد اجتماع، خانواده است.
هر یک از افراد خانواده در عرصه درون و برون برای تداوم و استحکام این گروه، خود را به نمایش در میآورند.
و عشق،
عشق آن عاملیست که تداوم و زیبایی این گروه را به ارمغان میآورد،
در تمامیت کلام و معنا.
شکوه و استحکام این کلمه به تعامل افراد به صورت عاشقانه وابسته است.
در دایره این تعامل، مفهوم بازی بهشکل کودکانه با ما همراه خواهد بود و در این جهان خود را بهصورتهای گوناگون نشان میدهد.
رنگها، نمادها که بهشکل روشن ،تاریک ،شفاف ،براق و دایرهوار در پهنای زمین در تصاویر آراسته شدهاند، همان ابزار و وسایل بازی کودکانه است که تا ابد با ما همراه است و دایرهوار بودن آن به تعبیری عادت وارونه ایست که دائما با ما در ارتباط تنگاتنگی قرار دارند و غفلت از آن، خود بازی دیگریست که بهصورت توپی گرد و جذاب، دلربایی میکند و در این بازیِ مستانه از هویت و حقیقت اصلی جا ماندهاند.
“شد برهنه وقت بازی طفل خرد
دزد از نا گه قبا و کفش برد
آن چنان گرم او به بازی در فتاد
کان کلاه و پیرهن رفتش ز یاد”
مولانا