;
سـرزمین زار ، اسـاطیر و افسـانههای زادگاهـم مملـو از موجـودات رمـز آلـود اسـت ؛ گاهـی مونـس ، گاهـی بـرای تباهـی بشـر و گاهـی در قالـب منجـی سـر بیـرون مـیآورد و مـا را بـه جایـی کـه هنـوز فـرا نرسـیده میبـرد. اکنون میاندیشم که ما در طبیعت اطرافمان و زیست خود چه نقشی را بازی میکنیم؟ یا اینکه راز هستی در درونمان به چه چیزهایی ختم میشود ؟ شـاید درک نمادهـا ، نشـانهها ، اصـوات، رنگهـا ، فرمهـا ، شـناخت فرهنـگ و آداب و رسـوم و عقایـد همـه و همـه در ایـن راه پلـی بـرای رسـیدن بـه اهدافمـان باشـند . بافتهــای جانــوری ، بافتهــای گیاهــی و... همیشــه برایــم شــگفت انگیــز و تامــل برانگیــز اســت . بــه جــز گیاهــان و جانــوران آغازیــان بــه طــرز شــگرفی توجهــم را بــه خودشــان جلــب کــرده ؛ از تــک ســلولیها و شــرایط جــوی بــر آنهــا کــه جهــش یافتنــد. ایــن جهشهــا و ناپایداریهـای هسـتی شـامل انسـانها هـم میشـود. شـاید بتـوان گفـت شـروع و تولـد ایـن سـازهها از زیسـت و دیـدن خـود و محیـط سرنوشت مولکولها بدون ضمیر آگاه... ِ و انسانی برای ماندگاری در سلول سنگها... ِ آغازیانی در جان سنگها ... ِ اطرافـم شـکل گرفتـه . هماننـد سـنگی در آغـوش ِ مسـت دریـا ... شـاید بـه ایـن دلیـل اسـت کـه هنـوز گذشـته بـه کلـی نابـود نشـده و همچنـان جایـی هسـت کـه هـر وقـت دلـم خواسـت میتوانـم آن را ببینـم و لـذت ببـرم. بـرای درک و هـم آغوشـی بـا آنهـا گاهـی وقت ِ هـا از رنـگ روغـن و بـوم نقاشـی اسـتفاده کـردم گاهـی از پوسـت حیوانـات قربانـی شـده و گاهـی از بازیافـت محیـط اطرافـم مثـل پاپیـه ماشـه و... عمل بازیافت در فرهنگ دریا نشینی امری دیرینه و گاها شغل محسوب میشده. )در فیلم دونده هم اشاراتی بهش شده( بـه ایـن خاطـر هـم از ایـن متریـال اسـتفاده کـردم کـه یـاد آور چرخـه ی طبیعـت هـم هسـت. آب، کاغـذ، هـوا، خشـکی و بافتـی کـه در نهایـت یـاد آور کلـوت هـا، مرجـان هـا و ... در محیـط اطرافـم مـی باشـد. آنچـه کـه مخاطـب بایـد آن را احسـاس کنـد درک هارمونـی فضاسـت بـا اثـر بـه صورتـی کـه رازگونگـی آن هـا تشـخص پیـدا کنـد )از ایـن حیـث رابطـه نـور فضـا بـا اثـر اهمیـت دارد( از همیـن بابـت نیـز حفـره هـا در آثـارم نـه تنهـا قـدرت هـراس آوری از مـرگ را تداعـی مـی کننـد از وجهـی بـه زندگـی و قـدرت خـاق نیـز اشـاره دارنـد )آفرینـش از خـاء در اسـطوره هـا(. مخاطب به روال مرسوم ضرورت ندارد که دریافتی حسی از جنس شادی یا غم دریافت کنند شاید آنچه اهمیت خاصی می یابد حس حضور در برابر اثر است.
فاطی سیرفی