;
این مجموعه آثار به دوگانگیهای وجود میپردازد؛ پارادوکسی از حضور که همزمان مهم و بیاهمیت است و میان هستی و نیستی در نوسان قرار دارد. این مسیر با ترس از مرگ آغاز شد و در ابتدا بازتابی از پوچی در قالب چشم اندازهای وسیع و خالی بود.
با گذر زمان و تحت تأثیر وقایع پیرامون حضور انسان در آثارم پررنگتر شد.
دیوار نویسیها به عنوان نمادهایی رمزآلود بار دیگر اهمیت وجود را برایم یادآوری کردند. انسان بار دیگر در آثارم ظهور یافت نه به عنوان نمادی مطلق بلکه همچون کدها و نشانههایی که میان اهمیت و بی اهمیتی در حرکتاند.
این روابط پایه و اساس جستجوهای من در نظام هستی را شکل دادهاند؛ جایی که انسان همزمان همه چیز و هیچ چیز است.