;
یکی از مسائلی که همیشه با آینده و سرنوشت نوع انسان گره خورده، مسئله بقاء، ترس از نابودی و مسئله آخرالزمان است. آخرالزمانی که در هر دین و آیین و تفکری به آن نحوی متفاوت نگریسته و پراخته شده است. در بعضی موارد سرنوشتی حساب شده و در نهایت به خوشایند انسان موجود است و در بعضی دیگر پایانی هولناک و فجیع.
در این مجموعه از آثار اسماعیل داوری شاهد وضعیتی آخرالزمانی هستیم که ظاهرا از آن دستهی هولناک است و در آن، انسانها در دورنمایی وسیع از زندگیای که انگاری به سختی گذراندهاند، به سمت سرنوشت محتوم خود پیش میروند. انسانهایی بیجنس و بیهویت که بیشتر شبیه به مانکن یا رباتهایی سرسپردهاند و بی اختیار خویش، به آن چه فرموده شده عمل میکنند.
اسماعیل با دستانی پر حوصله و ذهنی خلاق، با ارجاع به متونی که پیش از این دریافت کرده، دست به بداههپردازیای میزند که با اشاره به جزئیات بسیار، روای روایتها و داستانهایی از آن جهان آخرالزمانی میشود.