;
نام من درخت
من یک درختم، سخت تنهایم، باران که میبارد، میگریم بهخاطر رضای خدا به آنچه که شرح میدهم گوش کنید تا بگویم که چرا اینهمه تنها هستم.
میگویند برای این که پشت سر استاد نقال تصویر درختی بوده باشد، شتابزده بر روی کاغذی زمخت و بدون آهار نقاشی شدهام. در کنارم نه درختچههای دیگری است نه علفهای هفت برگ کویر و نه صخرهای، نه اشباح تیره و تاری که گاهی اوقات شبیه انسان و شیطاناند و نه در آسمان ابرهای پیچواپیچ { نقاشیهای} چینی. تنها یک زمین، یک آسمان، یک من و یک خط افق.
بریدهای از کتاب “نام من سرخ” اثر اورهان پاموک
ترجمه ایرج نوبخت