طراحی به عنوان تفکرو تجسم بخشیدن به ایدهها از دیربازمدیای ورزیدهایی شناخته شده است. هرچند که طراحی باتعریف کلاسیک بیشتر برای هنرهای تصویری دوبعدی و سهبعدی ایجاد میشود. در دوران معاصر بهخصوص به خاطرآموختن شیوههای طراحی و همچنین حامل اندیشه بودن، تصاویر طراحی ازسرنگری شد. و ما طراحی را علاوه بر شالودهاولیه هنرهای دیگر به عنوان هنر مستقل هم قبول میکنیم. امانکتهایی مهم در طرحهایی که به صورت طرح اولیه ایجادمیشوند وجود دارد این است که تنها ساختار فرمی را به شکلیپیش فرض میگیرد، ولی فرم نهایی فرضی و ذهنی خواهد بود وارتباط ملموس و تجربه پذیری با اثر نهایی در حین دیدن طرحهاایجاد نمیگردد.
در فرشبافی هم چنین شرایطی فرضی برای پروژه زمانبر، چندوجهی و مشارکتی آن وجود دارد. همانند فیلمسازی که نیاز بهپیش تولید دارد. با پیشینه فرشهای هر منطقه میدانیم راهکارهایی برای طرحهای اولیه پدید آمده بود، که در دورانمتاخر، اکثرا در بافتها از نقشههایی روی کاغذ که تمام جوانبکار را در نظر دارد استفاده میشد. نقشه تولید شده روشنقطه و کد دار از جنس و رنگ خاصی شکل مییابد، که دوبعدی و به صورت شبکه شطرنجی روی بافت کاغذ است. لذا ماتصوری کلی از فرش نهایی داریم که از قضا فاصله گذاریایجاد میکند.
در این میان مدل الگوهایی در دنیای فرش ایرانی موجود استکه در برخی اقلیمها به کار میرفتند. "اورنک" که در جاهایمختلف با اسمهای دستور، مستوره و واگیره نیز گفته میشود. اورنک نمونهایی از قسمتهای اجزای فرش که همانند فرش واسلوب فرشبافی در اندازههای کوچک بافته میشود تا به عنواننمونهالگو، هنرمند فرشباف، از روی آنها با عمل تکرار و گرداندنو گستردن این اجزاء، فرش کاملی ایجاد کند. در این فرایندمیتوان برای هنرمند بافنده فرش، نقش مولف قائل شد. عمومااستادکاران ماهر و خلاق نقش اصلی در بافت و ایجاد اورنکهاداشتهاند. استادکار مادر اورنک را برای نسلها در جهیزیهدختران به ودیعه قرار میدهد. تا به عنوان فرهنگ تصویری درنسلهای بعد ادامه یابد.
این الگوها به جهت تکرارپذیر کردن فرش به عنوان هنریهمگانی و در دسترس که میتواند در مکانهای مختلف مصرفشود قابل تامل هستند. هنری که هر کس بنا به سلیقه و شرایطخود میتواند از آن بهره ببرد. هنری کاربردی که حاملاندیشههای ناب که با خاصیت همگانی خود را منتشر میکند. رسانه شگفت انگیزی از مناسبات برساخته شده فرهنگیاجتماعی در طول اعصار است. این یادآور جنبش پاپ واندیشههای هنرمندان آن است. مانند آنچه که پاپ در پی آنبود. آمیختن خلاقیت هنری با تکاپوی اجتماعی و پرداختن بهفرهنگ به معنای عام آن، مخدوش شدن مرز میان هنر والا وفرهنگ عامیانه با آثاری بدون نشانه مولف.
علیرضا رفوگران
فروردین 1404