;
سیاست، در ابوموسی، شبیه بادیست که همهچیز را منجمد کرده؛ نه آنقدر شدید که ویران کند، نه آنقدر ملایم که بگذارد زندگی بدرخشد.
عکسها، تلاشیاند برای بیرون کشیدن لحظاتی از دل این انجماد. قابهایی که نه به دنبال پاسخاند و نه روایت رسمی؛ بلکه تکههایی از حضورند، از بودن در جایی که بودن در آن خود نوعی مقاومت است. نگاهی نزدیک به خطوط ساحلی که گویی هر روز کمی بیشتر به دریا پناه میبرند، به صخرههایی که سکوت را در خود حبس کردهاند، به افقهایی که آزادند، اما خالی.
این نمایشگاه، سفر به جزیرهایست که همزیستیاش با طبیعت، در زیباترین و غمانگیزترین شکل خود به تصویر کشیده شده. جایی که دریا هر روز حرف میزند، اما کسی صدایش را نمیشنود. جایی که هنوز میشود ایستاد، نفس کشید، و لحظهای درنگ کرد؛ پیش از آنکه سکوت، همهچیز را در خود فرو ببلعد.