;
الالیا: زبان گمشدهی من
این مجموعه، پژواکیست از سکوتهایی که در لایههای روان انسانی تهنشین شدهاند؛ جایی در مرز میان میل به بیان و اضطرار به انکار.
من در این آثار، به کاوش در فرایند متضادِ ساخت و فقدان هویت پرداختهام — با نگاهی به ناخودآگاه فردی و جمعی، و آن لحظههای نادیدنی که انسان، بیآنکه بداند، صدای خود را به فراموشی میسپارد.
با وامگیری از ساختارهای روانکاوانهی یونگ، جعبههایی که در نقاشیها تکرار میشوند، صرفاً اشیا نیستند؛ آنها استعارههاییاند از ساختارهای درونیِ خود، ظرفهایی برای خاطرات، نقشها، ترسها و رؤیاهایی که شخصیت انسان را شکل میدهند.
فیگورها، گاه منفعل و گاه معلق در فضای خالی، پیوندی ناگسستنی با این جعبهها دارند. حذف آنها، فروپاشی هویت را تداعی میکند — سکون در دل خلأ.
واژهی «الالیا» در برخی آثار ظاهر میشود؛ واژهای برگرفته از علم پزشکی که توصیفکنندهی پدیدهایست که در آن کودک، پس از دوران کوتاهی از تکلم، زبان خود را از دست میدهد. در اینجا، الالیا بهمثابهی یک استعاره عمل میکند؛ بازنماییای از لحظهای که انسان، در مواجهه با سازوکارهای اجتماعی و فشارهای فرهنگی، زبان درونیاش را فراموش میکند و به سکوتی اکتسابی فرو میرود.
این مجموعه با تکنیکی شخصی و در فضایی خانگی خلق شده؛ فضایی که در آن ترکیب فیگورهای مینیمال، سطوح تهی، و جعبههایی نمادین، منظری شاعرانه اما تلخ از انزوای درونی را تصویر میکنند.
من مخاطب را دعوت میکنم تا در سکوت میان فرمها و فقدان رنگهای صریح، صدای گمشدهی خویش را جستوجو کند.