;
انسان نیازمند خرد است تا در پس گفتارش اندیشه ای نهفته باشد. انسان بی خرد انسانی است که از اندیشه عمیق و انتقادی درباره زندگی و جهان غافل است. او تحت تاثیر عواطف و نظرات دیگران و عادات روزمره است و کمتر به دنبال حقیقت می رود.
جناب فردوسی می فرماید:
"نباشد خرد ، جان نباشد رواست
خرد جان پاکست و ایزد ،گواست"
فقدان تفکر انتقادی باعث میشود که بی خرد به دنبال برهان نباشد و گمان برد که حقیقت را دریافته است. خوانش فلسفه میتواند انسان را از کژتابی برهاند ، این انسان میتواند با دست آویز خرد و فلسفه به دنبال پاسخ پرسشهای خود باشد. چرا که عقل ،توانایی درک اصولی مفاهیم انتزاعی را دارد.
همین مسئله من را بر آن داشت تا درباره انسان برترکه اهل ستیز نیست بیاندیشم. بنابراین انسان بی خرد را درقالب پرتره به نمایش گذاشته ام. از آن جمله نویسنده ای که حاضر به نوشتن حقیقت نیست یا حداقل در دوره خود اندیشمند به حساب می آمده اما در عصری دیگر بی خرد است. پیر فرزانه ای که در سنتها و باور های غلط خود غوطه ور است ؛دیگر فرزانه نیست. دیگری ، که خود را خردمند می داند و نگاهی عاقل اندر سفیه به دیگران دارد .بی خردی که در اوج بی خردی به جنون رسیده است و …