;
از نگاه کلثوم صالحى، آثار «در خود »
بیشتر به زمزمه سخن مى گویند تا به فریاد -زبان سکوت جمعى و فراموش شدگان.
تک چهره هاى انسانى و درختان، با مداد و منوتایپ و با استفاده از پاپیه ماشه، به سایه هاى آنچه بازنمایى مى کنند مى مانند.
سطوح تیره و خراشیده، لکه ها, سایه ها و بخش هایى که ناقص مانده اند، باقیمانده گفتار اند که ناتمام مانده است. در این آثار، مرز میان بدن انسان و بدن طبیعت محو مى شود. بدنها سنگین و مقاوم اند. این آثار، در جایى میان خاطره و غیاب, میان حضور و محو، در سکوتٍ خود، بیننده را به دیدن مى خواند.